Islamic beliefs : The light of guidance

نور هدایت  ( امامت و سنت ): فهرست

Noor Hidayat; The light of guidance in farsi

 

آتش بر خانه فاطمه (س) و علي (ع) (براي گرفتن بيعت با ابوبكر)

 

بعد از گرفتن بيعت در سقيفه بني ساعده، عمر و ابوبكر شروع به گرفتن بيعت از مردم كردند كه افرادي همچون علي، ابن عباس، سلمان فارسي، ابوذر، مقداد، عمار ياسر، طلحه و زبير بيعت نكردند و در خانه حضرت فاطمه (س) جمع شدند.

در اين بخش وقوع حوادث طبق كتب اهل سنت ذكر مي‌شود.

عمر گفت : علي بن ابيطالب، زبير و ديگر كساني كه از ما جدا شده بودند در خانه فاطمه دختر پيامبر خدا جمع شده بودند.

- مسند احمد بن حنبل، 55/1 (ج 1، ص 55)

- سيره النبويه ، ابن هشام، 309/4

- تاريخ طبري، 1822/1

- تاريخ طبري، انگليسي، 192/9

 

عده‌اي از بيعت سرپيچي كرده بودند و در نزد علي در خانه فاطمه‌ جمع شده بودند. پس ابوبكر عمر را به دنبال آنها فرستاد. عمر گفت :

“اي دختر پيامبر، من كسي را بيشتر از پدرت دوست نداشتم و بعد از او كسي بيشتر از تو دوست ندارم. اما به خدا قسم اگر افرادي كه در خانه‌ات هستند بيرون نيايند، پس اين علاقه من مانع نخواهد شد كه خانه تو به آتش نكشم.”

- تاريخ طبري در وقايع سال 11 هجري

- الامه و السيامه، ابن قتيبه، ج 1، ابتداي كتاب و ص 20-19

- ازالة الخلفا، دهلوي هندي، ج 362/2

- عقدالفريد، ابن عبدربة المالك، ج 2 فصل سقيفه

“علي و عباس در خانه فاطمه نشسته بودند. ابوبكر به عمر گفت : برو آنها را بياور و اگر قبول نكردند با آنها به جنگ بپرداز. عمر آتش براي سوزاندن خانه فاطمه آورد. فاطمه نزديك در آمد و گفت : اي پسر خطّاب، آيا آمده‌ايد خانه ما را در حاليكه من و بچه‌هايم در آن هستيم بسوزانيد؟.” عمر جواب داد: “آري مگر آنكه آنها بيرون بيايند و با خليفه پيامبر بيعت كنند.”

- عقدالفريد، ابن عبدربه 14 و 13/5، چاپ بيروت سال 1404 هـ ، و در چاپ مصر سال 1353 هـ ، 64/3

 

“چون مردم صداي فاطمه و گريه او را شنيدند گريان باز گشتند بگونه‌اي كه نزديك بود دلها پاره و جگرها سوراخ گردد. اما عمر و عده‌اي ديگر همراه او ماندند. علي را بيرون كشيده و مي‌دواندند. تا به نزد ابوبكر آوردند.”

]الامامه و السياسه، ابن قتيبه 13/1، اعلام النساء، عمررضا كحاله  115/4[

 

اين چه بيعتي است كه با جبر و سوزاندن خانه آن هم خانه دختر پيامبر گرفته مي‌شود. در حاليكه در صدر اسلام حتي با كافران نيز چنين رفتاري نشد! 

حتي اگر افرادي نص حكم الهي در مورد تعيين جانشين پيامبر را قبول نكنند و به شورا و انتخاب تمسك جويند در آن صورت نيز انتخاب و تبعيت با اختيار و مشورت همه افراد صورت مي‌گيرد نه به اجبار و تهديد. و حديثي مشهور از پيامبر اسلام (ص) است كه فرمود : “بيعتي كه با زور گرفته شود اعتبار ندارد.”

اجازه دهيد ببينيم مورخين اهل سنت بقيه ماجرا را چگونه ذكر كرده‌اند:

“وقتي عمر به در خانه فاطمه آمد، گفت : به خدا من اين خانه را خواهم سوزاند مگر اينكه بيرون بياييد و بيعت كنيد.”

- تاريخ طبري (عربي)، ج 1، ص 1120 1118

- تاريخ ابن اثير، 335/2

- الاستيعاب ابن عبدالبر، 975/3

- تاريخ خلفاء ابن قتيبه، 20/1

- الامامه و السياسه، ابن قتيبه، 19/1

 

«عمر به فاطمه (كه پشت در خانه‌اش بود) گفت : «مي‌دانم كه پيامبر خدا هيچ كس را بيشتر از تو دوست نداشت، اما اين امر مرا از تصميم خود باز نمي‌دارد. هر گاه اين افراد در خانه‌ات بمانند، من در روبرويت را به آتش خواهم كشيد».

- كنزالعمال، 140/13

 

“عمر به خانه علي و فاطمه رسيد و آنها را صدا زد اما آنها اعتنايي نكردند و از خانه خارج نشدند. عمر هيزم خواست و گفت : سوگند به خدايي كه جان عمر در دست اوست يا بيرون مي‌آييد و يا خانه را با اهلش به آتش مي‌كشم.

به عمر گفتند: يا اباحفض! فاطمه در اين خانه است، حتي اگر فاطمه داخل خانه باشد؟ عمر جواب داد. «باشد»

]اعلام النساء، كحاله  114/4، الرياض النضره محب طبري  341 و 167/1، تاريخ الخميس ديار بكري  178/1 و الامامه و السياسه ابن قتيبه 12/1[

 

مقاتل ابن عطيه در الامه و الخلافه ص 160 مي‌نويسد : “هنگامي كه ابوبكر از مردم با تهديد و شمشير وزير بيعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتي را به سوي خانه علي و فاطمه فرستاد و عمر بر خانه فاطمه هيزم جمع كرد و در خانه را آتش زد.”

مورخين اسامي تعدادي از افراد كه به خانه فاطمه الزهرا (س) هجوم آوردند را ذكر كرده‌اند. عمربن خطاب، خالدبن وليد، عبدالرحمن بن عوف، ثابت ابن عميس شماس، زيدن بن لبيد، سلمة بن سالمة بن وقش، زيدبن ثابت، اسيربن حضير.

در مورد حمله به خانة پاره تن پيامبر اسلام حضرت فاطمه الزاهرا (س) روايات متعددي در كتب اهل سنت وجود دارد كه به اختصار به چند مورد اشاره شد. علاقمندان مي‌توانند به كتاب احقاق الحق و نيز كتاب آتش به خانه وحي نوشته سيد محمد حسين سجاد و نيز بيت الاخران (غم خانه فاطمه الزهراء) تأليف شيخ عباس قمي، ترجمة سيد محمد رضا حسن‌زاده طباطبايي مراجعه نماييد.

احمد بن عبدالعزيز جوهري از علماي اهل سنت در كتابش «سقيفه» ابوواليد شحنه حنفي در كتابش «روضة  المناظر في اخبار الا وايل و الا واخر»، ابن ابي الحديد در كتابش «شرح النهج» و ديگران نوشته‌اند كه :

“همه افراد داخل خانه بيرون آمدند مگر علي كه گفت : من قسم خورده‌ام كه در خانه بمانم تا قرآن را جمع‌آوري كنم. عمر قبول نكرد ولي اعتراض فاطمه باعث شد تا عمر برگردد. او برگشت و ابوبكر را تحريك كرد تا پيگير مسئله باشد و او قنفذ (غلام خود) را چندين بار دنبال علي فرستاد ولي جواب منفي شنيد. بالاخره عمر با جمعي از مردم به خانه فاطمه رفتند. تا فاطمه صداي آنها را شنيد، ناله كرد. «اي پدر، يا رسول الله، بعد از تو عمربن خطاب و ابوبكر بن ابي قحافه چگونه با ما رفتار مي‌كنند».

- عقدالفريد، ج 322/28 و 63/3

- تاريخ ابن شحنه، 164/7

- الامامه و السياسة، 13/1

- اعلام النساء، 1207/3

- شرح نهج‌البلاغه ابن ابي الحديد، 134/1 و 19/2

- اثبات الوصيه مسعودي ص 123

 

 

سقط كردن حضرت فاطمه (س)

مورخ اهل سنت ابوالحسن مسعودي (ف 346 هـ) در كتاب «اثبات الوصيه» ص 142 تحت عنوان «حكايت السقيفه» وقايع را با جزئيات توضيح مي‌دهد و مي‌نويسد :

“آنها علي را احاطه كردند و در خانه‌اش  را به آتش كشيدند و او (علي) را كشان كشان بيرون بردند و سيده (بزرگ و سرور) زنان جهان (فاطمه الزهرا) را بين درب ديوار چنان فشار دادند كه محسن (بچه شش ماهه‌اي كه در شكم داشت) را سقط كرد.”

صلاح ‌الدين خليل صفدي ديگر دانشمند اهل سنت در «وافيات بالوافيات» «تحت حرف الف» مي‌نويسد ابن هاني بصري معروف به نظام گفت:

“پيامبر صراحتاً فرمودند كه بعد از او پيشوا علي است. پيامبر او را معيّن كرد و ولايت علي را به صحابه فهماند.” نظام ادامه مي‌دهد :

“در روز بيعت، عمر چنان به شكم فاطمه زد كه بچه‌اي (محسن) را كه در رحم داشت سقط كرد.”

- الوافي بالوافيات  17/6 (يعني ج 6، ص 17)

- الملل و النحل في المسائل النظاميه، شهرستاني (ف 548 هـ) چاپ ايران، ص 26، چاپ قاهره ص 57، چاپ بيروت 412 هـ ، 57/1

 

ذهبي واقعه سقط كردن حضرت فاطمه الزهرا (س) محسنش را توسط عمر، را چنين مي‌نويسد :

“بدون شك عمر چنان لگدي به فاطمه زد كه محسن از او سقط شد.”

- لسان الميزان 268/1

 

در بحارالانوار (از كتب اهل تشيع) ماوقع را خود حضرت زهرا (س) چنين بيان مي‌كند :

“هيزم بسياري را بر در خانه جمع كردند و آتش آوردند تا در را با ما بسوزانند. من پشت چو به كنار در ايستادم. آنها را به خدا و پدرم سوگند دادم كه دست از ما بر دارند و ياريمان كنند. عمر با پاي خود به در خانه لگد زد و آن را به من كه حامله بودم كوبيد. با صورت به زمين افتادم عمر تازيانه را از دست قنفذ (غلام ابوبكر) گرفت آن را چنان بر بازوي من زد كه چون دملي ورم كرد. شعله‌هاي آتش زبانه كشيد و صورتم را سوزانيد. عمر با دستش، چنان سيلي بر من زد كه گوشواره از گوشم بر زمين افتاد، درد زايمان مرا در خود گرفت و محسن بي‌گناه را سقط كردم.

- بحارالانوار علامه مجلسي، 231/8[1]

 

خود حضرت پيامبر اسلام (س) پيشاپيش از فتنه‌اي كه عمر بپا كرده خبر داده بود.

حضرت پيامبر اكرم (ص) اسامي منافقان از اصحاب را به حذيفه بن يمان آموخته بود و او را امر فرموده بود كه آن اسامي را نزد خود پنهان نگهدارد.

] احياء العلوم غزالي 124/1، كنزالعمال متقي 343/13، تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر 928/4[

 

(لازم به ذكر است كه منافقين طبق عهدنامه‌اي كه با هم بسته بودند به مخالفت با حضرت پيامبر (ص) اقدام نمودند و نيز اقدام به سوء قصد جان حضرت رسول اكرم (ص) در حجة الوداع كردند كه جزئيات آن در كتب مسطور است.)

عمربن خطاب از حذيفه ابن يمان راجع به فتنه‌اي سوال كرد كه پيامبر از آن خبر داده بود. آنگونه فتنه‌اي كه همچون موج دريا كشتي را متلاطم مي‌سازد مردم دچار آن خواهند شد. حذيفه گفت: “همان فتنه‌اي است كه ميان تو و وقوع آن فقط يك در بسته است.” عمر گفت : “اي حذيفه اين در باز مي‌شود يا شكسته مي‌شود؟” حذيفه گفت : “البته شكسته مي‌شود.” عمر گفت : “اگر اين در شكسته شود بهتر است از اينكه تا قيامت بسته بماند.”

]صحيح بخاري 212 و 67 و 164/1، سنن ابن ماجه  1306/2، دلايل النبوه بيهقي  286/6[

 

حقير گويد : بديهي است هرگاه اين جسارت‌ها به ساحت مقدس حضرت اميرالمؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) دختر نبي الرحمه‌(ص) نبود هيچكس جرأت نمي‌كردكه به فرزند آنها حضرت امام حسين (ع) جسارت كند و آن فجايع را ببار آورد. انشاءالله كه با ظهور حضرت امام مهدي (جانها به قربانش) انتقام خونهاي بي‌گناه ريخته گرفته خواهد شد.

“به آنانكه ظلم شده اگر جنگ كنند اجازه جنگ داده شود و خداوند به ياري آنها قادر است” ]سوره حج، آيه 39[

چنين است كه هر مومن دلسوخته حضرت امام حسين (ع) شبهاي جمعه به خواندن زيارت عاشورا مشغول است.

 

نحوه گرفتن بيعت از حضرت علي (ع)

مسعودي (فوت 346 هـ) ماجراي سقيفه را بعد از ذكر سقط محسن چنين ادامه مي‌دهد :

آنها مي‌خواستند از او (علي) بيعت بگيرند ولي علي قبول نمي‌كرد و گفت: “بيعت نمي‌كنم.” پس به وي گفتند : “تو را مي‌كشيم.”

علي گفت : “اگر مرا بكشيد پس بنده خدا و برادر رسول خدا را كشته‌ايد.” دست علي را گرفتند و براي بيعت كشيدند. علي دستش را محكم مشت كرد و آنها نتوانستند مشت او را باز كنند. پس دست ابوبكر را به همان مشت بسته علي كشيدند.


 

[1] - به نقل از بيت الاخران، شيخ عباس قمي، ترجمه سيد محمد رضا حسن‌زاده طباطبايي، ص 161.

 
   
 
 

Islamic beliefs : Shia beliefs with sunni references

You will find beliefs of shia at sunni scholars' books; understand what are you following!  Answers  to your Questions about: What is Sunnah of Holy Prophet Muhammad (PBUH&HF), What is order of the Prophet, Who are Ahl Albayt, ayah Tathir,  Why should  follow Imam Ali

What has been happen to Hazrat Fatima (SA), Attacking Abubakr and Umar to house of Ali and Fatimah

How we benefit from existence of Imam of age Hazrat Imam Mahdi (AS) and more


Chapter 3:
The Major Difference Between the Shia and the Sunni
Ghadir Khum:
Part i
Part ii
Part iii
Certainly your Master is ...
Who is the successor of the Prophet (PBUH&HF)?
The Prophet Announcing His Successor in His First Preach
How is This Possible?
The Opinion of Imam Ali (AS) on Caliphate
 
Chapter 2:
The Last Luminary
Sunni Documentation on Imam al-Mahdi (AS)
Special specifications of Imam al-Mahdi (AS)
Necessity of the Existence of Imam al-Mahdi (AS)
More on Imam al-Mahdi (AS)
The Knowledge of the Unseen & the Knowledge of the Book
Some Traditions on the Virtues of Imam Ali (AS)
 

Chapter 1b:
Who Offended the Blind?
Infallibility of the Prophets:
Part i
Part ii
Part iii
Leadership and Infallibility:
Part i
Part ii
The Twelve Imams:
Part i
Part ii
The Holy Quran and the Pure Imams
The Reward of Loving Ahlul-Bayt
How to Send Greetings to Prophet Muhammad?
Is Being a Member of a Party Forbidden in Islam?
The Term "Shia" in Quran and Hadith
al-Azhar Verdict on the Shia
Chapter 1a:
Quran and Ahlul-Bayt
Why School of Ahlul-Bayt?
Who are Ahlul-Bayt?:
Part i
Part ii
Part iii
Part iv
Part v
Part vi
Part vii
Part viii
The Word House (Ahlul-Bayt) in Quran
Sunni Feedback on the Issues of Infallibility and Ahlul-Bayt
 

1